سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

 آنان که در جبهه،صف می شکنند و شکاف بر پیکر کفر می افکنند، پیش از آن ، ازهزاران مانع میگذرند، ازهزاران پر چین عبور می کنند، رشته هزاران علقه می گسلند، و شیشه عمر هزاران آرزو می شکنند، تا خط شکستن را می توانند و نیل به آغوش معشوق را بار می یابند، انتخابی سترگ می طلبد چنان گسستنی و چنین پیوستنی، چنان فصل کردنی و چنین وصل کردنی. که بی شک کار هر کس نیست و از میان نخبگان نیز خدا، انتخاب مجدد می کند.

اینان به یقین در عرش مشهورترند تا فرش، در آسمان شهره ترند تا زمین و در میان ملائکة الله محبوب تر و پرآوازه ترند تا در میان خلق الله. لیکن کسانی هستند که شاید فقط خدا قدرشان را بشناسد، ارزششان را بداند و منزلتشان را رقم بزند. اینان همانهایند که در روز هفتاد بار شهید می شوند اگر که زنده بمانند. آنکه مجروحین را از معرکه در می برد و به درمانگاه خط دوم میرساند، کارش رانندگی است ولی تو گویی که با هر بار رفتن و آمدنش بربال ملائک عروج میکند و آسمانی را در می نوردد.

برای او هم چون دیگران شهادت مطلوب است، محبوب است ونهایت آرزوست و اصلا به همین عشق آمده است. لیکن تن داده است به اینکه شربت شهادت را جرعه جرعه، بنوشد، قطره قطره. در یورش سبعانه دشمن، در غرش رعد آسای همسنگران، در تبش سرخ فام ماشه وگلوله و قلب، در بارش بی امان توپ وخمپاره ودرد، در رویش فواره سان ترکش وخون و آه، او تنهاو تنها باید غنچه ها را،گلبرگ ها را، لاله ها وآلاله ها را از رهگذار طوفان به در ببرد.به دفاع از هویت شقایقها نمی تواند برخیزد. عبور لطافت ناشناس خزان را از لابلای گلهای محمدی نمی تواند مانع شود. او تنها و تنها موظف است که گلبرگها را از زمین جمع کند. می بیند که شیرازه قرآن دریده می شود و ورقه پاره ها آن بر جگر بیابان می نشیند، اما دست به سلاح نمیتواند ببرد، جگرش هزار بار در جراحت هر مجروح زخم بردارد و بی آنکه زخمی بر دشمن بزند با سبدی از گل پاره ها معرکه را ترک گوید. و این شهادت بر شهادت است و شهادت هفتاد باره است. مجروح را به آمبولانس رساندن، از لابلای زبانه های آتش به در بردن یا نبردن، شنیدن عرش لرزان (یا حسین)! (یا زهرا)! (یا مهدی)!. دیدن در خود پیچیدن و مچاله شدن عزیزترین یاران و همسنگران و لمس جراحت عزیزان در فراز و نشیب جاده ها دود گرفته و خاک آلود و برخود احساس رسالت زنده رساندن جگر گوشه زخم دیده یا پشت جبهه و انسداد جاده ها و... اینهاست که شهادت چند باره است. که درد این سوی مرز شهادت را دارد اما حلاوت آن سوی مرز را به قدر تسکین هم به آدمی نمی چشاند. راننده های لودرو بولدوزر نیز همین گونه اند.آنانکه برای یاران، سنگر امنیت می کنند، در میان زبانه های آتش، عزیزان را تامین می کنند.

 لحظاتی بر این جانبازان می گذرد که آرزو می کنند کاش تمامی خاکها و کوهای عالم را دردست داشتند و یکجا حفاظ یاران می کردند، کاش در طرفة العینی خاک ریزی به استحکام و بلندای کوه ها می زند و آتش را بر پیکر همسنگران حایل می شدند. لیکن این افسوس و حسرت از آنجا تراوش می کند که بضاعت چنگال لودرها اندک است و دهها بار رفتن و آمدن طلب می کند تا خاک ریزی و سنگری محقر تدارک شود و این چیزی ایت که آنان می طلبند و آرزو میکنند. آری قدر و منزلت و ارزش این دلیران پاکباخته در میان هم مسلکان، هم وطنان و آشنایان حتی ناشناخته است.حتی پدران و مادران هیچگاه در نخواهد یافت که فرزندانش چه حماسه هایی آفریده اند و می آفرینند، در نخواهد یافت که اینان بر چکاد چه کوه هایی پرواز می کنند تا به ملکوت شهادت یا جراحت نائل می شوند. وقتی قدر این گوهرها در میان خودی ها ناشناخته مانده است.

 اجانب، بیگانگان و دشمنان چگونه پی به وجود این ذخایر ببرند؟ حتی حضور در جبهه ها و در کناراین عزیزان نمی تواند ارزش این گنجینه ها را بنمایاند. امام -روحی فداه- چه زلال وبا طراوت فرمود که:فقط خدا میتواند از شما تقدیر کند. به خدایی خدا که این کلام، مبالغه نیست. همچون همه کلامهای امام ریشه در خاکی به عمق خلقت و تاریخ دارد.من و شما در اینجا که هستیم جراحتی را بر پای مجروحی مشاهده می کنیم، چه میفهمیم که این جراحت چگونه آمده است و این پا چگونه رفته است؟ آنانکه با او بوده اند و در کنار او، دیده اند که در تهاجم ناگهانی هلی کوپتر دشمن، او بی وقفه خمپاره انداز را بر زانو تکیه داده است و خمپاره را با اتکاء به پا سوی هلی کوپتر دشمن شلیک کرده است، یاران به جای هلی کوپتر تنها آتش و دود در آسمان دیده اند و سپس خاکستری در باد. شعله ای از آتش قهر خداوند و تمثیلی از جهنم. یاران و همسنگران به سوی او،این شهامت مجسم دویده اند تا در آغوش بگیرند و این کرامت را به او تبریک بگویند. او اگر چه اشک شوقش به چهره دویده بوده اما پای برخاستن نداشته است.عظمت این ایثار و شهامت را چه کسی می تواند دریابد؟ چگونه به کشف زوایای حالات او می توانند نائل شود. گفته بوده: حاضرم هر یک از اعضایم را با همین قدر تلفات دشمن معاوضه کنم. هم پیمانانش و همراهان و همسنگرانش در آن لحظه، عظمت روح او را نمی تواند یافت،چه رسد به ما که اینجا نشسته ایم و دستی از دور بر آتش داریم و چه رسد به آنان که آتش نمی دانند چیست و عشق چه رنگی است.فقط قادر متعال تقدیر از این عزیزان را قادر است و بس.

منبع : سایت سبکبالان سید مهدی شجاعی


[ سه شنبه 89/6/30 ] [ 10:27 صبح ] [ علی فغانی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 490
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 1481478
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد